آهنگ افغانی بسیار زیبا به نام معصومه سلسله دار
این آهنگ با ریشه قدیمی در نقاط مرزی ایران و افغانستان با متن های متفاوت اجرا شده که بسیار شنیدنیست .نسخه قدیمی آن و بازخوانی آن به صورت صوتی و تصویری رو میتونید از لینک های پایین متن شعر دانلود کنید.
دیگه والله دو پیمانت همی بود معصومه
رواج دین اسلامت همی بود معصومه
اگر میل شکارم را نداشتی معصومه
فریب و بانه و دامت همی بود معصومه
بیا او بیوفا بی من وفا کو معصومه
سرت دلبند شدم ترس خدا کو معصومه
سرت دلبند شدم و سرو نازت معصومه
نظر دم دیگه به سوی ما کو معصومه
معصومهء سلسله دار
دور دامن فیته دار
دان استین تکمه دار
معصومه بیا نگار
کتت هستم وعده دار
مره ساختی انتظار
چشمکایت پر خمار
معصومه میره مزار
به پایش بوت بلغار
کرده پیران دراز
از غمت گشتم بیمار
دور کمر تسمه دار
دور گردن مهره دار
لبکا لبسرین دار
خالها را زدی قتار
چشمکها سرمه دار
ابروگکها دم مار
مویکایت پیکی دار
سری شب تا به سحر دست من و دامن یار
معصومهء سلسله دار
درخت بی سمر بید است خدایا معصومه
دلم از یار نا امید است خدا جان معصومه
خلقها میگن نگارت زنده گم شد معصومه
هنوز از زنده و امید است خدا جان معصومه
درخت بی سمر دانه نداره معصومه
به هر جا عاشق است خانه نداره معصومه
قلندر گشته ام از عشقت ای گل معصومه
قلندری دیگه تعنه نداره معصومه
معصومه بود عشوه گر
به هر سو میزد چکر
مرا کرده در به در
به چشمش سرمه ای تر
داشت پیکی به بر
حالی گشته معتبر
معصومه است نخره گر
معصومه جان معصومه
گل ریحان معصومه
نور چشمان معصومه
سرو روان معصومه
آفت جان معصومه
نور چشمان معصومه
معصومهء سلسله دار
دور دامن فیته دار
دان استین تکمه دار
معصومه بیا نگار
کتت هستم وعده دار
مره ساختی انتظار
چشمکایت پر خمار
معصومه میره مزار
به پایش بوت بلغار
کرده پیران دراز
دور کمر تسمه دار
لبکا لبسرین دار
خالها را زدی قتار
چشمکها سرمه دار
ابروگکها دم مار
مویکایت سیخک دار
سری شب تا به سحر دست من و دامن یار
معصومهء سلسله دار
عزیز من بکو یک خط روان معصومه
مرا ایلا نمیته آب و دانه معصومه
ندانستم نصیب ما چی خات (خواهد) بود معصومه
شما راهی کنین احوال تانه معصومه
نویسم نامه ای از بینوایی معصومه
ببندم با پر مرغ هوایی معصومه
ببر این نامه را به دلبرم ده معصومه
ببوسد تا داد و بی داد از جدایی معصومه
معصومهء سلسله دار
دور دامن فیته دار
دان استین تکمه دار
معصومه بیا نگار
کتت هستم وعده دار
مره ساختی انتظار
چشمکایت پر خمار
ابروگکها دم مار
معصومه میره مزار
به پایش بوت بلغار
کرده پیران دراز
از غمت گشتم بیمار
دور گردن مهره دار
لبکا لبسرین دار
خالها را زدی قتار
چشمکها سرمه دار
مویکایت پیکی دار
سری شب تا به سحر دست من و دامن یار
معصومهء سلسله دار
- ۲ نظر
- ۲۲ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۰۸